درود.
جلسه شعر خوانی و نقد شعر مورخ 14 اسفندماه 90 برگزار شد.
در زیر می تواند اشعار نقد شده در این جلسه را مشاهده فرمایید.
همچنین شعر سرکار خانم ابوالوفایی به عنوان شعر هفته برگزیده شد.
شعر اول از سرکار خانم ابوالوفایی.
لحظۀ مرگ تبر رو به درختان خندید
سال ها هست که باران تبر می ریزد
جاده می خواست که از دست لگدمال شدن
خاک بر سر کند این فاصله را برخیزد
گریه تصمیم گرفته که نیاید پایین
هی تنش را به طناب مژه می آویزد!
خاک آمد به خدا سر بزند شاید هم
بتواند که از این مهلکه اش بگریزد..
طفلکی خواست بگوید که پشیمان شده است
دیر آمد تن پیراهن انسان شده است
خاک بر سر زد از این فاجعه آبش دادند
که کمی نرم شود، نرم شود، نرم شود...
بعد گفتند برو سعی کن آدم باشی
که خدا از نشدن های تو سرگرم شود
تن این شهر پر از زنده بگور است و هنوز
بچه هایش همه دیوانۀ مادر زادند
سجده مرگ درختان بغل زخمی خاک
دست هایی که همه بوی تبر می دادند
سایر اشعار در ادامه مطلب
ادامه مطلب |